منو تنها من mano tanha man

nafasam raft

لعنت به نگاهی ؛ که نمیدانی معنایش رفتن است ، یا ماندن ... !!! کاملا جدی !

نوشته شده در جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,ساعت 9:17 توسط leila| |

به سلامتی

*به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه .......
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ......

 

به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد!!!!!

*به سلامتي درياچه اورميه...
نه بخاطر اينكه مظلوم هست فقط به خاطر اينكه هيچ وقتي اجازه نداد كسي توش غرق بشه...

*به سلامتی اونایی که اعتقادات مذهبیشونو فقط تو دل خودشون نگه میدارن و به بقیه تحمیل نمیکنن.........به سلامتی اونایی که اهل ریا کاری مذهبی نیستن

به سلامتی عادل فردوسی پور که در برنامه 90 گفت : به دوستان نیروی انتظامی باید یادآوری کرد که میزان باید رای مردم باشد نه زور و قدرت!

*به سلامتی اونایی که...
درد و دل همه رو گوش میدن......
اما معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن...

*به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست

*به سلامتی اونايی که بی کسن ولی ناکس نیستن..

سلامتی اونایی که خدا رو با غول چراغ جادو اشتباه گرفتن وقتی آرزویی دارن یادش میوفتن

به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . .

*به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....!

 

نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:,ساعت 12:54 توسط leila| |

از این شکسته تر دیگه چی میخوای؟دلم بدجور شکست مثل غرورم

پر و بالم شکست وقتی تو رفتی، نمی تونم بگم خیلی صبورم

 

از این شکسته تر دیگه چی میخوای؟ تک وتنها و بی صدا شکستم

یه عمر تنها نشستم پای دردهام پرو بال تورو اینجا نبستم

 

نمی دونی چه حسی داره وقتی بسوزی و بسازی و بمیری

تک وتنها بشینی پای عشقت نتونی حقتو ازش  بگیری

 

منو دیدی ولی کاری نکردی نگفتی این شکستن درد داره

مهم نیس آخرش بد میشه یا خوب همیشه قصه یه نامرد داره

 

 

آره رفتی شکستی منو که عمری عاشق توبودم

ساده رفتی وشکستی دلی رو که عمری به پات نشوندم


نوشته شده در دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:45 توسط leila| |

 

فحش میدی ، نه اینکه دوسش نداری ، نه ! چون نبودش داره نابودت میکنه

*******

سکوتِ من هیچگاه نشانه ی رضایتم نبود ...
من اگر راضی باشم با شادی میخندم !
سکوت نمی کنم


*******

انسان کلاً موجودیه که وقتی خرش از پل بگذره همه چی یادش میره
اونی هم که اینو قبول نداره خرش هنوز روی پله...


*******

اي كاش ياد ميگرفتم


اگر در رابطه اي "حرمتم " زیر سوال رفت


برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنم


و به طور احمقانه اي منتظر معجزه نمانم..

*****


آرزویی بکن ...


گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه ...


آرزویی بکن ...


شاید کوچکترین معجزه اش


بزرگترین آرزوی تو باشد !!

*****

من برای خودم مینویسم، تو برای خودت بخوان. من حرف دلم را مینویسم، تو حرف دلت را بخوان.

من برای عشق مینویسم، تو برای معشوقه هات بخوان حساب..بی حساب

*****


 

 

 

بیا دستامو بگیر بخدا باره آخره

من اومدم خدافظی اینجوری خیلی بهتره 

من اومدم خدافظی اسم منو صدا بزن

برای آخرین دفعه منو ببینو دل بکن 

تو هم بیا به دیدنم بیا که من منتظرم

بخدا باره آخره بزار ببینمت برم 

تورو خدا وقتی میایی منو دیدی بروت نیار

فقط یه لبخندی بزن یه لحظه ام دووم بیار 

چه لحظه ی قشنگیه لحظه ی دل کندن تو

حالا باید دعا کنم برای برگشتن تو

 

خدانگهدار عشق من تورو سپردم به خدا

 

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 15:25 توسط leila| |

بچه ها من خودم متولد اسفندم واسه همین این شعرو گذاشتم واسه همه متولدین اسفند:

"تو همان اسفندی
ونویدی به بهار
گرچه زخم داری به دل
از غم هجرت یار
در رُخت خندانی
به زبان شعر فروغ
با صداقت در دل
بی ریا نیست دروغ
در خزان لحظه
با دلی بشکسته
در غم واندوهی
می شود دل خسته
بگذار من گویم
حس را من جویم
در ورای دل تو
راهی من پویم
در دلت شوق بهار
برای دیدن یار
در توهست اسفندی
گرچه باشی چو سار"

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:58 توسط leila| |


من از گریه ی تو،  چه ناراحتم
به این بیقراری،  نده عادتم

برای دوتامون، چه دلواپسم
به جون دوتامون، به جونت قسم
یه روزی به دستای تو می رسم

بیا رازِ این قصه رُ باز کن
دلم تنگه بازم، برام ناز کن

نمی دونی اصلا، چقد بیقرارم
آخه تو قفس حال خوبی ندارم
می ترسم یه روزی تو رُ جا بذارم

هنوزم زمینگیر این بازی ام
نگام کن به ناز نگات راضی ام

کسی قد تو با دلم تا نکرد
تموم بدیهامُ حاشا نکرد
به جز تو کسی عشقُ معنا نکرد

هنوزم دلم مست و دیوونته
سرم هر شب اینجا روی شونته

چه روزا که از چشم من پر شدی
چه شب ها که تو غُصه پرپر شدی
ولی موندی و مهربونتر شدی

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:54 توسط leila| |

من از عشق آماده ترم***
به دوست داشتنت****
و طراوتی چون تو***

در گلدان ِ بی تابی های من نادیدنی نخواهد بود***


سبزترین طپش****
رویشِ ِ تو***
آغاز نسل اقاقی هاست****

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:44 توسط leila| |

ای عشق اول آخرم*

ببین چی اومد به سرم

حتی همین ترانه هم*

هنوز نکرده باورم

دل گرفته ام شکست*

از غم غربت غروب

من زیر رگبار تگرگ*

غم می زنه ، بکوب ، بکوب

گلایه های خط خطی*

این روزا مشق شبمه

یه مزرعه گریه دارم*

ترک ترک رو لبمه

کوچه به کوچه همسفر*

خونه به خونه در به در

هر جایی که می خوای بری*

این دلُ با خودت ببر

فواره باش به خاطرِ*

سنگ فرش سرد خاطره

خاطره ها رو تازه کن*

نذار که از یادم بره

عطر قشنگ بودنت*

بذار بپیچه تو هوام

فکر تو رو که می کنم*

یاد تو با منه مدام

عشق که فریاد می زنه*

ترانه های رنگی رو

بیا و از نو رج بزن*

ثانیه های سنگی رو

کوچه به کوچه همسفر*

خونه به خونه در به در

هر جایی که می خوای بری*

این دلُ با خودت ببر

 

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 14:39 توسط leila| |


اندیشه ات را با که می پرورانی...؟"خوش به حالش.."

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 12:5 توسط leila| |

در همین حوالی کسانی بودند که می گفتند: بدون تو نفس نمی کشیم! ولی امروز در آغوش دیگران نفس نفس می زنند...

********

دست من خالی ست اما... دلم تا دلت بخواهد از تو پر است!

********

باشه... من به تو نمی آیم! اما تو به خودت بیا

********

فقط پلی بودم برای عبورت ،فکر تخریب من نباش به آخر که رسیدی دست تکان بده خودم فرو میریزم.

********

به چه می خندی تو ؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟ به چه چیز؟ به شکست دل من  یا به پیروزی خویش ؟به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟یا به افسونگریه چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به چه می خندی تو ؟ به دل ساده من می خندی؟ که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟ خنده دار است بخند...

********

برای تا ابد ماندن باید رفت..." گاهی به قلب کسی " ، "گاهی از قلب کسی"

********

آنقدر مرا سرد کرد از خودش... ازعشق...که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام آهای !!! روی احساسم پا نگذارید، لیز میخورید!

********

لبانت را به صورتم نزدیک نکن...! میترسم شوری اشکهایم نمک گیرت کند...

********

مرا ببخش که ساده بودن زیادم دلت را زد، مرا ببخش اگر عشق ورزیدن زیادم چشمانت را بست، میروم تا آنان که توانا ترند تورا به پوچ بودنت برسانند...

********

 

چه دنیای عجیبی ست!!! هر وقت حرف دلم را زدم دلت را زدم...

********

تمام عمر دویدم و نرسیدم و با حیرت به کسانی نگاه کردم که ندویدند و رسیدند ، پس استادم و شکستم...

داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز راحت باش تا دلت می خواهد خطا کن...

********

یه وقتی اومدی پیشم که تنهاییمو دوس دارم ، نمیتونم به عشق تو دل تنهامو بسپارم

اندیشه ات را با که می پروانی ..؟  خوش به حالش

********

نیا باران زمین جای قشنگی نیست! من از اهل زمینم، خوب می دانم که گل در عقد زنبورست ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد...

********

چه تلخ محاکمه می شوند، پاییز و زمستان که برای جان دادن به درخت جان می دهند و چه ناعادلانه کمی آن طرف ترهمه چیز به اسم بهار تمام می شود...

********

اینجا در دنیای من، گرگ ها هم افسردگی گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند.

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:30 توسط leila| |

فرزاد حسنی میگه:

تو دنيا را خلاصه كردي در من و من مختصر شدم در تو ، و هرگز ابدي شد تا هميشه .
از من تا تو ، از تو بامن همين و هميشه تمام .............

***

در ماندن و رفتن رازی است...
در خندیدن و گریستن حقیقتی است...
راز ماندن و خندیدن حقیقتا" برای تو ...

***

روی صورتم داره خاطره چكه می كنه

یه ترانه می شكفه رو خواب آروم تنم

شب و بردار و برو،ماه بریده نفسش

 

به ستاره ها بگو رسیده روز رفتنم

 

 

***

وقت فریاد شب و گریه نور

خودمو صدا زدم،خدا شنید

پر زدم از سر بام تا لب عشق

هر كی چشاشو نبست خدا رو دید

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:,ساعت 10:57 توسط leila| |

چقدر دیوونگی دارم تمام قلبم آشوبه


تو آرومی نمی دونی چقدر دیوونگی خوبه

نوشته شده در سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 19:3 توسط leila| |



 

تو خاکستر شدی با من، دارم می میرم از این درد

 

 

 

 بیا این خونه این کبریت ، تلافی کن ولی برگرد

 

 

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 18:55 توسط leila| |

نمی دونم کجا رفتم ،نمی دونم دلم چی شد

                                                

درست تو بدترین لحظه ببین کی عاشق کی شد

نوشته شده در سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 18:39 توسط leila| |


بچه ها جون لیلا نظر یادتون نره باشه ه ه ه ه ه ه ه ه ه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بوووووووووووووووووووووووووس........................

 

 

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:39 توسط leila| |

اشکامو هديه مي کنم به جاده جداييمون


                                                              به التماس آخرم دو واژه نرو ،بمون


اشکامو هديه مي کنم به رفتنت بدون من
                                                               به تلخيه اين واقعه حادثه جدا شدن


اشکامو هديه مي کنم به قاب عکس روبه روم
                                                               قطره به قطره مي چکم تا بشکنه بغض تو گلوم


حس مي کنم بي اختيار،اين همه عکسو يادگار
                                                                حريف رفتنت نشن ميري به رسم روزگار


اشکامو هديه مي کنم به اين ترانه، اين صدا
                                                                به اينکه تو اول راه قصه رسيد به انتها
 

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:34 توسط leila| |

بازم روزبه بمانی:

نه رد ميشي نه مي موني تبت بدجور واگيره*


منو با دست کي کشتي که پاي هردومون گيره*


منو کشتي و آزادي، نه زندوني نه تبعيدي*


ميون ما دوتا مجرم به کي حبس ابد ميدي؟*


داري گم مي کني راهو اميدي نيس پيدا شيم*


من اين دستارو ميبوسم بذار هم دست هم باشيم*


يه عمره تو اين راهيم تورو با من همه ديدن*


بري هرجاي اين دنيا بهت شک مي کنن بي من*


تو تا وقتي که اينجايي به رفتن اعتقادي نيس*


خودت بايد ازم رد شي به من هيچ اعتمادي نيس*


عذاب با تو سر کردن براي من يه تسکينه*


تو چي ميفهمي از من که عذاب با تو شيرينه*


نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:40 توسط leila| |

اين شعرو يغما گلرويي گفته بنيامين هم خوندتش متنشو خيلي دوس دارم:


امشب تولد منه اما تو نيستي،

شمع وستاره روشنه اما تو نيستي


دوستام همه کنارمن تنها تو نيستي،


واي به حال اونکه دل به تو سپرده،

به تو دل داده و دل ازت نبرده

تو شب تولدش واسه تو مرده


بيا بهم تبريک نگو فقط سکوت کن

اما خودت به جاي من شمعارو فوت کن


(امشب تولد منه اما تو نيستي)

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:6 توسط leila| |

يه لحظه چشماتو واکن***ببين من ديگه تسليمم


تو از من نخواه خوب باشم***آخه خوبي نمي بينم


يه لحظه چشماتو واکن***چيه؟سخته پريشوني؟


اگه منو نبيني تو***بهم يه دنيا مديوني


اگه دنيا همش اينه***جهنم بهتر از اينجاس


جهنم شرم داره که***بگه شبيه اين دنياس


دلم درياي آتيشه***شبيه زخم پر از درده


حالا ميدوني که خدا هم***ديگه دستاتو گم کرده


از آتيش دلم گفتم***دلت رو غرق خون کردم


خدايا!ببين محتاجم***ببين چه عقده اي کردم


ببين روزام همش تيره ست***ببين دلتنگ روياهام


ببين غرق يه تقصيرم***ببين تنها ترين تنهام


خدايا من پر از آهم***مث دردم يه طوفانم


هرگز پايان نمي گيرم***در اين دنياي کوتاه هم


مرا گر تو اسير خواهي***در اين دنيا نگاهم دار


مرا که عاشقي کردم***يه لحظه تنها وا مگذار


منو پايان اين شعرم***منو پايان اين دنيا


منو خلوتگه عشقم***منو عشقو منو رويا

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:0 توسط leila| |

بسه اين همه تظاهر مي دونم دوسم نداري


 مي دونم عزيز خوبم واسه رفتن بيقراري


بسه اين همه تظاهر نگو که زود برمي گردم


برو با خيال راحت برو نفرينت نکردم


بسه اين همه تظاهر مي دونم دلت با من نيس


برو خوش باش زندگي کن کار تو عاشق شدن نيس


برو هرجايي که ميخواي هرجا که جاي تو باشه


نمي خوام عطر نفسهام غم شبهاي تو باشه


فکر من نباش عزيزم قلب من طاقت مياره


برو با خيال راحت زندگي تعارف نداره


نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 10:25 توسط leila| |

 

****با من بمان این روزها با من که تنها مانده ام **** تقدیر خود را خط به خط در چشمهایت خوانده ام
این روزها با من بمان این روزها عاشقترم*** این روزها یاد تورا با خود به رویا می برم
با من فراسوی زمان در خاطرت بیدار کن***در ناگهان این غروب خورشید را تکرارا کن
تا فرصت دیدار تو هر روز را سوزانده ام*** در کوچ ناهنگام تو ،در کوچه ها جا مانده ام
من با تو روشن کر ده ام فانوس راه رفته را***در چوب خط عمر خود خط میزنم هر هفته را

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 9:14 توسط leila| |

این شعر از روزبه بمانی هستش فوق العادهس هم خودشو دوس دارم هم شعراشو:

چيزي نمي تونم بگم قراره از من بگذري*** چيزي نگو فقط برو بايد از اين قصه بري

چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم؟***تا با يه دريا تو خودم خاموشه خاموشت کنم؟

تنهاييامو بد از اين با قلب کي قسمت کنم؟***واسه فراموش کردنت بايد به چي عادت کنم؟

تو بايد از من رد بشي،من بايد از تو بگذرم***کاري نمي تونم کنم بايد بيفتي از سرم

بعد ازتو بايد با خودم تنهاي تنها سر کنم*** يک عمر بايد بگذره تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره با من يکي همخونه شه***احساس امروزم به تو تنها يه شب وارونه شه

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:48 توسط leila| |

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:30 توسط leila| |

من زانوهایم را به آغوش کشیده بودم... وقتی تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:55 توسط leila| |


Power By: LoxBlog.Com