منو تنها من mano tanha man

nafasam raft


بچه ها جون لیلا نظر یادتون نره باشه ه ه ه ه ه ه ه ه ه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بوووووووووووووووووووووووووس........................

 

 

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:39 توسط leila| |

اشکامو هديه مي کنم به جاده جداييمون


                                                              به التماس آخرم دو واژه نرو ،بمون


اشکامو هديه مي کنم به رفتنت بدون من
                                                               به تلخيه اين واقعه حادثه جدا شدن


اشکامو هديه مي کنم به قاب عکس روبه روم
                                                               قطره به قطره مي چکم تا بشکنه بغض تو گلوم


حس مي کنم بي اختيار،اين همه عکسو يادگار
                                                                حريف رفتنت نشن ميري به رسم روزگار


اشکامو هديه مي کنم به اين ترانه، اين صدا
                                                                به اينکه تو اول راه قصه رسيد به انتها
 

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:34 توسط leila| |

بازم روزبه بمانی:

نه رد ميشي نه مي موني تبت بدجور واگيره*


منو با دست کي کشتي که پاي هردومون گيره*


منو کشتي و آزادي، نه زندوني نه تبعيدي*


ميون ما دوتا مجرم به کي حبس ابد ميدي؟*


داري گم مي کني راهو اميدي نيس پيدا شيم*


من اين دستارو ميبوسم بذار هم دست هم باشيم*


يه عمره تو اين راهيم تورو با من همه ديدن*


بري هرجاي اين دنيا بهت شک مي کنن بي من*


تو تا وقتي که اينجايي به رفتن اعتقادي نيس*


خودت بايد ازم رد شي به من هيچ اعتمادي نيس*


عذاب با تو سر کردن براي من يه تسکينه*


تو چي ميفهمي از من که عذاب با تو شيرينه*


نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:40 توسط leila| |

اين شعرو يغما گلرويي گفته بنيامين هم خوندتش متنشو خيلي دوس دارم:


امشب تولد منه اما تو نيستي،

شمع وستاره روشنه اما تو نيستي


دوستام همه کنارمن تنها تو نيستي،


واي به حال اونکه دل به تو سپرده،

به تو دل داده و دل ازت نبرده

تو شب تولدش واسه تو مرده


بيا بهم تبريک نگو فقط سکوت کن

اما خودت به جاي من شمعارو فوت کن


(امشب تولد منه اما تو نيستي)

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:6 توسط leila| |

يه لحظه چشماتو واکن***ببين من ديگه تسليمم


تو از من نخواه خوب باشم***آخه خوبي نمي بينم


يه لحظه چشماتو واکن***چيه؟سخته پريشوني؟


اگه منو نبيني تو***بهم يه دنيا مديوني


اگه دنيا همش اينه***جهنم بهتر از اينجاس


جهنم شرم داره که***بگه شبيه اين دنياس


دلم درياي آتيشه***شبيه زخم پر از درده


حالا ميدوني که خدا هم***ديگه دستاتو گم کرده


از آتيش دلم گفتم***دلت رو غرق خون کردم


خدايا!ببين محتاجم***ببين چه عقده اي کردم


ببين روزام همش تيره ست***ببين دلتنگ روياهام


ببين غرق يه تقصيرم***ببين تنها ترين تنهام


خدايا من پر از آهم***مث دردم يه طوفانم


هرگز پايان نمي گيرم***در اين دنياي کوتاه هم


مرا گر تو اسير خواهي***در اين دنيا نگاهم دار


مرا که عاشقي کردم***يه لحظه تنها وا مگذار


منو پايان اين شعرم***منو پايان اين دنيا


منو خلوتگه عشقم***منو عشقو منو رويا

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:0 توسط leila| |

بسه اين همه تظاهر مي دونم دوسم نداري


 مي دونم عزيز خوبم واسه رفتن بيقراري


بسه اين همه تظاهر نگو که زود برمي گردم


برو با خيال راحت برو نفرينت نکردم


بسه اين همه تظاهر مي دونم دلت با من نيس


برو خوش باش زندگي کن کار تو عاشق شدن نيس


برو هرجايي که ميخواي هرجا که جاي تو باشه


نمي خوام عطر نفسهام غم شبهاي تو باشه


فکر من نباش عزيزم قلب من طاقت مياره


برو با خيال راحت زندگي تعارف نداره


نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 10:25 توسط leila| |

 

****با من بمان این روزها با من که تنها مانده ام **** تقدیر خود را خط به خط در چشمهایت خوانده ام
این روزها با من بمان این روزها عاشقترم*** این روزها یاد تورا با خود به رویا می برم
با من فراسوی زمان در خاطرت بیدار کن***در ناگهان این غروب خورشید را تکرارا کن
تا فرصت دیدار تو هر روز را سوزانده ام*** در کوچ ناهنگام تو ،در کوچه ها جا مانده ام
من با تو روشن کر ده ام فانوس راه رفته را***در چوب خط عمر خود خط میزنم هر هفته را

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 9:14 توسط leila| |

این شعر از روزبه بمانی هستش فوق العادهس هم خودشو دوس دارم هم شعراشو:

چيزي نمي تونم بگم قراره از من بگذري*** چيزي نگو فقط برو بايد از اين قصه بري

چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم؟***تا با يه دريا تو خودم خاموشه خاموشت کنم؟

تنهاييامو بد از اين با قلب کي قسمت کنم؟***واسه فراموش کردنت بايد به چي عادت کنم؟

تو بايد از من رد بشي،من بايد از تو بگذرم***کاري نمي تونم کنم بايد بيفتي از سرم

بعد ازتو بايد با خودم تنهاي تنها سر کنم*** يک عمر بايد بگذره تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره با من يکي همخونه شه***احساس امروزم به تو تنها يه شب وارونه شه

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:48 توسط leila| |

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 23:30 توسط leila| |

من زانوهایم را به آغوش کشیده بودم... وقتی تو برای آغوش دیگری زانو زده بودی

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 22:55 توسط leila| |


Power By: LoxBlog.Com